⇦⇦⇦⇦برای ورود به صفحه اول سایت و دیدن مطالب جدید،بالای سایت،سمت راست،بر روی گزینه * #خانه *کلیک کنید⇨⇨⇨⇨⇨⇨⇨⇨ امیدوارم که بهترین رو از وبلاگ کوچک بنده ،ببرید و دعـــــامون کنید.
بعنوان کوچکترین و حقیرترین خادم اهلبیت_صلوات الله علیهم_سعی درارسال مطالبی دارم که مورد استفاده عزیزان بازدید کننده باشد.و همچنین لذت بخش♥♥ مهم نیست که چه تعداد بازدید کننده داشته باشم ،بلکه مهم اینست که بتوانم در اینراه قدمی برداشته باشم . مهم اینست که در یک سال فقط یک نفر،یک حدیث و مطلب زیبا را از این وبلاگ کوچک بیاموزد. مارا بانظرات،انتقادات وپیشنهادات خود،خوشحال کنید ♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥ انتشار مطالب این وبلاگ=روشنگری 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
یاد این مطلب افتادم که یه پیرمرد و پیرزنی میرن رستوران و جوجه کباب سفارش میدن...
بعد همه می بینن که پیرزنه غذاشو نمی خوره و چشم دوخته به پیرمرده...
اونم با خیال راحت داره غذا می خوره...
میرن به پیرزنه میگه مادر، لطفا بگید چی باعث شده اینقدر زندگی شما عاشقانه باشه که بعد این همه سوال، چیزی از عشقتون کم نشه...ما جوانها را نصحیت کنید؟
پیرزنه میگه: "ای بابا..ما یه جفت دندون مصنوعی بیشتر نداریم...از اون وقت تا حالا منتظرم این غذاشون بخوره تا منم غذا بخورم، کوفت بخوره، تموم نمی کنه که"(لبخند)
سلام مومن. جزاکم الله خیرا
یاد این مطلب افتادم که یه پیرمرد و پیرزنی میرن رستوران و جوجه کباب سفارش میدن...
بعد همه می بینن که پیرزنه غذاشو نمی خوره و چشم دوخته به پیرمرده...
اونم با خیال راحت داره غذا می خوره...
میرن به پیرزنه میگه مادر، لطفا بگید چی باعث شده اینقدر زندگی شما عاشقانه باشه که بعد این همه سوال، چیزی از عشقتون کم نشه...ما جوانها را نصحیت کنید؟
پیرزنه میگه: "ای بابا..ما یه جفت دندون مصنوعی بیشتر نداریم...از اون وقت تا حالا منتظرم این غذاشون بخوره تا منم غذا بخورم، کوفت بخوره، تموم نمی کنه که"(لبخند)
عاقبتتون به خیر به حق حضرت ابوتراب
یا علی