ابوالحسن محمّد بن عبداللّه هروى مى گوید: مردى از اهالى بلخ با غلامش به زیارت حضرت امام رضا علیه السلام آمد، خود و غلامش آن حضرت را زیارت کردند.
ارباب بالاى سر حضرت آمد و مشغول نماز شد و غلام پایین پاى حضرت به نماز ایستاد.
چون هر دو از نماز فارغ شدند به سجده رفتند و سجده را طولانى نمودند، ارباب پیش از غلام سر از سجده برداشت و غلام را صدا کرد، غلام سر از سجده برداشت و گفت: لبیک اى مولاى من!
به غلام گفت: مى خواهى آزادت کنم؟ گفت: آرى، گفت: تو در راه خدا آزادى و فلان کنیز من هم که در بلخ است در راه خدا آزاد است و من در این حرم مطهر او را با این مقدار مهریه به همسرى تو درآوردم و پرداخت آن را نیز ضامن شدم و فلان زمین حاصل خیز خود را هم وقف بر شما دو نفر و اولادتان و اولاد اولادتان و همین طور نسل و ذریه شما کردم و حضرت امام رضا علیه السلام را هم به این برنامه شاهد گرفتم.
غلام گریست و به خدا و به حضرت رضا علیه السلام سوگند یاد کرد که من در سجودم جز این امور را نخواستم و به این سرعت اجابتش از سوى خدا برایم معلوم شد!
اهل بیت علیهم السلام عرشیان فرش نشین نوشته استاد انصاریان
منبع: سایت عرفان
مدت زمان: 1 دقیقه 59 ثانیه
مداحی شهادت کریم اهل البیت علیهم السلام امام حسن مجتبی، توسط حمیدعلیمی
مدت زمان: 8 دقیقه 12 ثانیه
-------------------------------------------------------------
مداحی حاج محمود کریمی
_______________________________________________________________
روضه حضرت،با صدای حاج حسن خلج(بسیار زیبا)
کوروش، بنیان گذار جشن سکائه !!!
به احتمال بسیار زیاد خوانندگان عزیز این مطلب از این جشن اطلاعی ندارید و شاید هم اصلا بگوشتان نخورده....
حال ما یه بررسی مفید ومختصر از این واقعه رو برای شما بهمراه سند(تصویر اسکن شده کتاب،هم خود کتاب) رو قرار میدیم(ما بدون منبع سخن نمیگوییم)
دکتر«بهرام فره وشی استاد دانشگاه تهران،زبان شناس وتاریخدان، «کوروش» را بنیان گذار جشن «سکائه» میداند.
«کوروش» پس از قتل عام انسانهایی که توان دفاع از خود را نداشته اند، عده ای خوابیده بودند وعده ای مست وبیهوش بودند و عده ای دیگر در حال رقص ، همه را کشت و یک نفر را هم زنده نگذاشت.
دکتر بهرام فره وشی در اینباره مینویسد:
کوروش به جنگ سکائی ها رفت و در جنگ ، شکست خورد.هنگام عقب نشینی بجائی رسید که تدارکات خود را گذاشته بود و ذخیره هایی از هر جنس در آنجا بود بویژه شراب !!! در آنجا به لشگریان خود ،استراحت کوتاهی داد و سپس بهنگام شب راه خود را ادامه داد و خیمه ها را پر از لوازم زندگی باقی گذاشت تا دشمن بپندارد او گریخته است،هنگامی که مسافتی کافی دور شد،ایستاد.سکائیها که او را تعقیب میکردند به اردوگاه نخستین رسیدند ودیدند که در اردوگاه کسی نیست ولی پر است از لوازم عیش، آنها(سکائیها) در خوردن و آشامیدن افراط کردند،کوروش بازگشت و آنها را مست و مدهوش یافت و برخی از آنان همانطور که مست خفته بودند کشته شدند و دیگران که میرقصیدند و برهنه مشغول عیاشی بودند از دم تیغ گذشتند و تا آخرین نفر کشته شدند. کوروش این پیروزی را هدیه ای ایزدی دانست و آن روز را بنام سکائه به بغدختی که مورد نیایش پدرانش بود اختصاص داد.
حالا یک سؤال ؟؟؟
این جشن « سکائه» چی جوری بوده ؟؟؟
«دکتر بهرام فره وشی در ادامه همین مطلب بالا در کتابش بیان میفرماید:
جشن سکائه نوعی جشن « باکوس» است بر پا میشود. در این جشن مردان برسم «سکائیان» لباس میپوشند و تمام روز و شب آنروز را با یکدیگر و همچنین با زنانی که با آنان مینوشند،به عیش و نوش و بازی میپردازند.
(دکتر بهرام فره وش،کتاب ایرانویج،صفحه175)
دانلود pdf کتاب دکتر بهمن فره وش
دانلود کرده و در صفحه 175 کتاب،مطلب رو ببینید
حالا جالبتر اینکه ما در متن بالا در توضیح جشن«سکائه» گفتیم که دکتر بهرام فره وشی بیان کرده اند که جشن سکائه نوعی «جشن باکوس» هست !!!
حالا خود همین « جشن باکوس» چی هست ؟؟
«باکوس نام رومی « دیونیزوس» خدای « تاکستان و شراب و جذبه» عارفان در یونان قدیم....
دیونیزیوس پسر زئوس ومادرش سمله بود و بنابراین مانند هرمس و آپولون و آرتمیس ، از دومین نسل خدایان المپی است....(فرهنگ اساطیر یونان و رم تألیف بهمنش ص260)
دیونیسوس یا دیونیزوس (به یونانی: Διόνυσος یا Διώνυσος) نام ایزدی در اساطیر یونان که دارای دو ریشه مجزا است، از طرفی او ایزد شراب، زراعت انگور، قداست می، ناظر بر جشنهای مقدس و حاصلخیزی طبیعت است.....رومیان این خدا را بیشتر با نام باکخوس (به یونانی: Βάκχος) یا باکوس (به لاتین: Bakchos) میخواندند. در حدود دو دهه پس از رواج گستردهٔ ماگنا ماتر در روم، مجلس سنا بر ضد کیش رازآمیز دیگر، این بار از یونان، دست به مخالفت برداشت.....( تاریخ تمدن ویل دورانت،ج2)
بالاخره ماکه نفهمیدیم « کوروش» ، پیامبر بود، یا در اردوگاهش پر از شراب و بساط عیش و نوش بود؟؟؟ بت پرستی که « جشن باکوس» برگزار میکرد ؟؟؟
آریایی بود یا بت پرستی که خدای زایش رومیان(باکوس ) رو میپرستید؟؟؟
فقط با یک کلیک وبلاگ تلنگر تفکر رو دنبال کنید
⁉️ آیا حقیقت دارد که #فاطمه (سلام الله علیها) در پایان عمر مبارک خود، از ابوبکر و عمر #راضی شدند⁉️
✍ #بیهقی و تعداد دیگری از علمای اهل سنت، از شعبی نقل کرده اند:
⚫️ هنگامی که فاطمه بیمار شد، ابوبکر برای کسب رضایت نزد وی آمد و اجازه خواست تا او را ملاقات کند.
علی به فاطمه فرمود:
ابوبکر برای ملاقات اجازه می خواهد. فاطمه فرمود:
آیا شما دوست دارید وارد شود؟
علی فرمود: آری.
پس فاطمه اجازه داد.
ابوبکر وارد شد و جویای کسب رضایت فاطمه بود. گفت:
به خدا سوگند خانه، زندگی، مال، ثروت و خویشانم را ترک نکردم؛ مگر برای به دست آوردن رضایت و خشنودی خدا، رسول و شما خاندان پیغمبر.
پس فاطمه از وی راضی شد.
📚دلائل النبوه، ج7، ص281.
✴️⭕️✴️⭕️✴️⭕️✴️⭕️✴️⭕️
♦️ #پاسخ
1⃣ این روایت، #مرسل است و قابل استناد نمی باشد؛ زیرا #شعبی از #تابعان است و #شاهد ماجرا نبوده تا روایت را به صورت مستقیم، نقل کند.
2⃣ شعبی، از دشمنان علی (علیه السلام) و #ناصبی است و روایتش در مورد اهل بیت (علیهم السلام)، #مقبول نمی باشد.
⭕️ بلاذری از خود شعبی نقل می کند که می گفت:
🔹 در شهر بصره، همراه عده ای بر حجاج وارد شدیم. گروهی از قاریان مدینه از فرزندان مهاجر و انصار که ابوسلمه بن عبد الرحمن بن عوف نیز در جمع آنان بود، حضور داشتند. حجاج با آنان مشغول گفتگو بود که از علی بن ابوطالب، یادی کرد و از او بدگویی نمود و ما نیز به خاطر رضایت حجاج، از علی بدگویی کردیم.🔹
📚انساب الاشراف، ج4، ص315.
3⃣ نارضایتی حضرت فاطمه (سلام الله علیها) از ابوبکر، یکی از روشن ترین #مسائل تاریخی است و قابل انکار نمی باشد:
⭕️ بخاری می نویسد:
♦️ فاطمه، دختر رسول خدا از ابوبکر ناراحت و از وی روی گردان شد و این ناراحتی ادامه داشت تا از دنیا رفت.
📚صحیح بخاری، ج4، ص78.
⭕️ یا نقل می کند:
♦️فاطمه بر ابوبکر غضب کرد و با وی سخن نگفت تا از #دنیا رفت.
📚صحیح بخاری، ج8، ص 14۹.
4⃣ اگر حضرت فاطمه (سلام الله علیها) از آنها راضی شد، چرا #وصیت کردند که به صورت شبانه دفن شوند تا ابوبکر و عمر در تشیبع جنازه او حاضر نشوند⁉️
داشتم وبلاگها رو مرور میکردم، به یه متن جالب تو یکی از همین وبلاگها (بنام دختری از نسل حوا) برخوردم در مورد پاکبانان عزیز ، که بسیار جالب بود، و بفکرم افتاد، چه خوب میشد اگر ما هم در مهربانی به این عزیزان قدمی بر میداشتیم⇦
✍چه خوب میشد، برای پاکبانان عزیز،احترام قائل بودیم
✍چه خوب میشد،اگر تا جایی که ممکن است زباله ای را زمین نریزیم تا باعث،خم شدن کمر،مردی میانسال در تاریکیهای شب نشویم
✍آنها هم در این سرزمین، سهمی دارند،↻آنها بدون منّت کار میکنند،
♡بیاید تا از امروز باهم، و برای زندگی، به آنان احترام گذاشته،و حداقل سلام گرمی با آنها داشته باشیم♡
♡زندگی برای همه زیباست♡
☆مهربانی از جنس زندگی☆
ممنون از ادمین وبلاگ دختری از نسل حوّا