حدیث از کسی که الازهر مصر خواه ناخواه باید پای این گفته لُنگ بیندازد و ببیند تکلیفش چیست؟
شافعی امام شافعیه است،امام شافعی در شأن این امام حنبلی تعبیرش این است که: من از بغداد بیرون آمدم و دربغداد کسی را وانگذاشتم،أفضل،أعلم،أفقه، از احمد ابن حنبل.
حدیث اینه:که رسول خدا(ص)فرمود:یا علی!اگر نه آن باشد که مسلمانان درباره تو،همان را بگویند که مسیحیان درباره عیسی گفتند،من درمقام تو،چیزی میگفتم که وقتی راه بروی،خاک زیر قَدَمِ تو را به تبرّک بردارند.
یک وقت مجلسی میگه،یک وقت احمدابن حنبل میگه.
این حدیث را درک کنید،معنای این حدیث اینه:اگر پرده از مقام تو برداشته شود،همچنان که مسیحیان،بعد از نزول انجیل،مبتلا شدند به تثلیث و عیسی را تافنه بافته از خدا پنداشتند،اگر من مناقب تو را بیان کنم،مسلمانان هم به همان روز،گرفتار می شوند.
این حدیث نشان می دهد،آنچه از فضایل او گفته شده،در مقابل آنچه که کتمان شده،نا چیز است.
این حدیث را خوب درک کردید؟
حالا پیغمبر،چه گفته؟که باز،نگفته اش مانده؟؟؟
أمّا آنچه پیغمبر گفته،اینه اینم از أحمد ابن حنبل نقل میکنم،که حجّتی باشد،برای هر مُلحِدی.
أحمدابن حنبل،همان که ذهبی درباره او میگوید:شیخ الاسلام،سیّدالمسلمین فی عَصره.
همانکه شافعی در مقابل او لُنگ افکنده،اعتبارش پیش عامّه این حَدّه، از رسول خدا نقل میکنه که:هر کس اراده دارد،آدم رو ببیند در عِلمش،نوح را ببیند در عَزمش،ابراهیم را ببیند در حِلمش،موسی ابن عمران را ببیند در فَطنتش،عیس ابن مریم را ببیند در زُهدَش،فَلینظُر إلی علیّ ابن أبیطالب.
اگر گفته اینه،پس نگفته چیه؟؟؟
به اتّفاق تمام مسلمین:سادات عالمِ وجود،أنبیاء اولوالعزمند،شاخصه هر یک از اینها چیه؟؟/شاخصه نوح،عزمِ ،شاخصه ابراهیم،حِلم اوست،شاخصه موسی،فِطنتِ موسی است،شاخصه عیسی،زُهدِ عیساست.
عُصاره عالم،این چهار نفر،عُصاره این چهار نفر،علی ابن ابیطالب.
برگرفته از سخنان آیت الله وحید خراسانی حفظه الله در سال1390